خَلوت و جَلوت

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

خَلوت و جَلوت

دلنوشته های نوکری ناقابل از عنایات آستان حضرت دوست در خلوت و جلوت
=================
عمری است حلقه‌‌ی در میخانه‌ایم ما
در حلقه‌ی تصرف پیمانه‌ایم ما
از نو رسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت ، پاشکسته می‌خانه‌ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می‌کنیم
چون شمع ، تازیانه‌ی پروانه‌ا یم ما

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با موضوع «اشعار» ثبت شده است

 

لَمَعاتُ وَجهَکَ اَشرَقَت وَ شُعاعَ طَلعَتَکَ اَعتَلی

زچه رو اَلَستُ بِرَبِکُم نزنی؟ بزن که بَلی بَلی

به جواب طبل الست او، ز ولا چو کوس بلی زدم

همه خیمه زد به در دلم، سپه غم و حشم بلا

پی خوان دعوت عشق او، همه شب ز خیل کروبیان

رسد این صفیر مُهیمَنی که گروه غم زده الصلا

من و مهر آن مه خوب رو، که چو زد صلای بلا بر او

به نشاط و قهقهه شد فرو، که انا الشهید بکربلا

چه خوش آنکه آتش غیرتی زنیَم به قلعه ی طور دل

فَدَکَکتَه و سَکَکتَهُ مُتَدکدِکاً مُتِزَلزِلا

 

 

صحبت لاری