خَلوت و جَلوت

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

خَلوت و جَلوت

دلنوشته های نوکری ناقابل از عنایات آستان حضرت دوست در خلوت و جلوت
=================
عمری است حلقه‌‌ی در میخانه‌ایم ما
در حلقه‌ی تصرف پیمانه‌ایم ما
از نو رسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت ، پاشکسته می‌خانه‌ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می‌کنیم
چون شمع ، تازیانه‌ی پروانه‌ا یم ما

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب با موضوع «دلنوشته ها» ثبت شده است

 حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگى وصایایى به شرح زیر به پیامبر اکرم(ص) نمود:

 1. براى او دعاى خیر کند.

 2. او را با دست خود در خاک قرار دهد.

 3. پیش از دفن در قبر او وارد شود.

 4. عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.(1)

 حضرت خدیجه که همه اموال منقول وغیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه سلام الله علیها تقاضا کرد.(2) آنگاه پیک وحى فرود آمد وکفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.

 ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را شستشو دادند و براى آخرین بار وداع کردند.(3)

 پیامبر(ص) رحمت نخست با عباى خود او را کفن کرد، آن گاه کفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خدیجه سلام الله علیها در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها ابراز نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جاى خدیجه(س) نقش مادرى ایفا کند.(4)

 پی نوشت ها:

  1.  ابن حجر، الإصابة، ج 4، ص 275.
  2.  سیلاوى، الأنوار الساطعه، ص 375.
  3.  شرهانى، حیاة السیّدة خدیجه، ص 282.
  4.  محلاتى، رباحین الشریعة، ج 2، ص 412

 

 

عهد حضرت خدیجه(س)‌ در هنگام وفات با اسماء در مورد شب عروسی فاطمه(س)

اسماء گفت: هنگامى که خدیجه وفات کرد گریه مینمود، به او گفتم: تو سرور زنان دو عالم هستى و گریه میکنى؟

تو همسر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم هستى که پیامبر با زبان خودش به تو وعده بهشت داده است ولى گریه میکنى؟

گفت: چرا گریه نکنم در حالى که هر دخترى در شب زفافش نیاز به زنى دارد که مراقبش باشد و بدون سر و صدا نیازهایش را برآورده کند و من می‏ترسم فاطمه بزرگ شود و چنین کسى را نداشته باشد.

و من به او اطمینان دادم: اى خاتون من! بر ذمّه من این عهد باشد که اگر تا آن زمان زنده بودم، آن چه را که یک مادر براى دخترش انجام می‏دهد انجام دهم.

پس هنگامى که رسول خدا به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه خارج شوند من ماندم، و فرداى آن روز که رسول خدا نزد على و فاطمه آمده بود مرا دید و پرسید: تو کیستى؟

گفتم: اسماء.

فرمود: مگر نگفته بودم که از منزل فاطمه خارج شوید؟

گفتم: پدر و مادرم به فدایت! گفته بودى، و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم، ولى با همسرتان خدیجه فلان عهد و پیمان را داشتم.

وقتى پیامبر داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید، گریست و براى من دعا کرد.

متن عربی:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ عِیسَى وَ حَدَّثَنِی السَّیِّدُ جَلَالُ الدِّینِ عَبْدُ الْحَمِیدِ بْنُ فَخَّارٍ الْمُوسَوِیُّ بِمَا هَذَا مَعْنَاهُ وَ رُبَّمَا اخْتُلِفَ الْأَلْفَاظُ قَالَ قَالَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ هَذِهِ حَضَرَتْ وَفَاةُ خَدِیجَةَ ع فَبَکَتْ فَقُلْتُ أَ تَبْکِینَ وَ أَنْتِ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ أَنْتِ زَوْجَةُ النَّبِیِّ ص مُبَشَّرَةٌ عَلَى لِسَانِهِ بِالْجَنَّةِ فَقَالَتْ مَا لِهَذَا بَکَیْتُ وَ لَکِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْلَةَ زِفَافِهَا لَا بُدَّ لَهَا مِنِ امْرَأَةٍ تُفْضِی إِلَیْهَا بِسِرِّهَا وَ تَسْتَعِینُ بِهَا عَلَى حَوَائِجِهَا وَ فَاطِمَةُ حَدِیثَةُ عَهْدٍ بِصِبًا وَ أَخَافُ أَنْ لَا یَکُونَ لَهَا مَنْ یَتَوَلَّى أَمْرَهَا حِینَئِذٍ فَقُلْتُ یَا سَیِّدَتِی لَکِ عَلَیَّ عَهْدُ اللَّهِ إِنْ بَقِیتُ إِلَى ذَلِکِ الْوَقْتِ أَنْ أَقُومَ مَقَامَکِ فِی هَذَا الْأَمْرِ فَلَمَّا کَانَتْ تِلْکَ اللَّیْلَةُ وَ جَاءَ النَّبِیُّ ص أَمَرَ النِّسَاءَ فَخَرَجْنَ وَ بَقِیتُ فَلَمَّا أَرَادَ الْخُرُوجَ رَأَى سَوَادِی فَقَالَ مَنْ أَنْتِ فَقُلْتُ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ فَقَالَ أَ لَمْ آمُرْکِ أَنْ تَخْرُجِی فَقُلْتُ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی وَ مَا قَصَدْتُ خِلَافَکَ وَ لَکِنِّی أَعْطَیْتُ خَدِیجَةَ عَهْداً وَ حَدَّثْتُهُ فَبَکَى فَقَالَ بِاللَّهِ لِهَذَا وَقَفْتِ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ فَدَعَا لِی‏.

 

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار    ج‏43    138   

زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى)،536،ترجمه: .....  ص : 534

خدا به فرشته ها شعور داد ، بدون شهوت

                                 به حیوانات شهوت داد ، بدون شعور

                                    و به انسانها هردو (شعور و شهوت) را ....

 انسانی که شعورش به شهوتش غلبه کند از فرشته ها هم بالاتر است وانسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند  از حیوان هم پستر است


ملاک انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تکالیف دینى است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. «اولئک کالانعام»

غافلان، از حیوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون»


 

سه روز دیگه مهمانی دعوت داریم.

 لباس مناسب ندارم  از طرفی دستمم  اینروزا خیلی خالیه

 نمیدونم چه کار کنم .........کاش اربابم دستمو بگیره

 


 

 

 بنا بر فرمایش رهبر عظیم الشأن حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی، مبنی بر بازخوانی اصول امام خمینی (ره)  برآن شدم تا به اندازه بضاعت و وسع خود قدمی هرچند بسیار بسیار اندک در این راه بردارم و هر هفته با طرح یک سئوال در خلوت خودم جواب آن را در جلوت وبلاگم بادوستان عزیزبازدیدکننده به نظاره بنشینم ، باشد که مقبول خاطر آن عزیز افتد انشاء الله.

 


نگاه اول: در سالروز رحلت ملکوتی امام خمینی ( ره) ، چشم همگان به شکل و شمایل جدید مرقد حضرت امام روشن شد و به تبع آن تأیید و تقبیح این همه تجمل و اسراف از دوسوی
 برخی تأیید و برخی تقبیح، اما براستی اگر خود امام راحل دربین امت بود  کدامین نظر را صواب می پنداشت؟؟
  خیلی با خودم فکر کردم !!!! خیلی
 به سخنان مدبرانه رهبر عزیزم سیدعلی خامنه ای 
 آنجا که نایب امام زمان عج 

تداوم صحیح این راه شوق‌آفرین را به شناخت صحیح و دقیق شخصیت امام و اصول مکتب امام منوط دانستند و تاکید کردند: تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و تلاش برای منحرف کردن صراط مستقیم ملت ایران است و اگر راه امام(ره) گم یا فراموش و یا خدایی نکرده عمداً به کنار گذاشته شود، ملت ایران سیلی خواهد خورد
و البته وقتی که تصاویر جایگاه سخنرانی را دیدم تصویر همان زیلوی ساده حسینیه امام خمینی با خود اندیشیدم که رهبرم چه زیبا فرمود که:امام مثل بعضی از تئوری‌سازان روشنفکر و اندیشه‌پردازان ذهنی نبود که در محافل، حرف‌های زیبا می‌زنند اما در میدان عمل کارآیی ندارند.


هرچند با دیدن این تصویر جواب خود را در سیره عملی رهبر عزیزم گرفتم ولی همچنان مشتاق دانستن  نظر امام راحل بودم که چشمم به این مطلب افتاد:

ایشان  در جواب نامه‌ای که آقایان خامنه‌ای و هاشمی برای احداث مصلی و در اختیار گرفتن بخشی از تپه‌های عباس‌آباد برای این کار نوشته بودند نوشت: «ان‌شاءالله در کنار ساختن مصلی تهران بر ساختن بینش کفرستیزی مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگی مصلی باید یادآور سادگی محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد و شدیداً از زرق و برق ساختمان‌های مساجد اسلام آمریکایی جلوگیری شود. خداوند تمامی دست‌اندرکاران برپا کننده مساجدالله را تأیید فرماید.»

(صحیفه امام،جلد ۲۱، ص ۱۸۸ تا ۱۸۹)