خَلوت و جَلوت

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

خَلوت و جَلوت

دلنوشته های نوکری ناقابل از عنایات آستان حضرت دوست در خلوت و جلوت
=================
عمری است حلقه‌‌ی در میخانه‌ایم ما
در حلقه‌ی تصرف پیمانه‌ایم ما
از نو رسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت ، پاشکسته می‌خانه‌ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می‌کنیم
چون شمع ، تازیانه‌ی پروانه‌ا یم ما

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

 

وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً و لاتَفَرَّقُوا

همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید

قرآن کریم: آل عمران ، آیه 103

پیامبرصلی الله علیه وآله :

أیُّهَا النّاسُ! عَلَیکُم بِالجَماعَةِ و إیّاکُم و الفُرقَةَ

ای مردم! بر شما باد به جماعت و بپرهیزید از جدایی

میزان الحکمه ، ح ۲۴۳۴

دوره یک قران و ده شاهی
عهد یک سیر شانزده مثقال
دوری شام های نان و پنیر
دوره نان بربری دو ریال

شب باران صدای چکه سقف
صبح برفی بدون چکمه و شال
هم نوا با اذان صبح شدن
ذکر بی بی و عطر احمد و آل
با سماور چهار قل خواندن
صبح دم، شکر قادر متعال
شب چله، هوای کرسی داغ
همه بی غل و غش، همه خوشحال
آش شلغم، بخور بابونه
چه نیازی به دکتر اطفال؟
جای ماهی سفید در حلقوم
تیغ ماهی کپور بود و کفال
دست مادر بزرگ حافظ بود
تا برای همه بگیرد فال
شعرهای فروغ فرخزاد
در کنار نوشته های جلال
قصه غصه عمو نوروز
ننه سرما و خواب آخر سال
نرود از مشام جان هرگز
بوی بابا و عطر نان حلال
چند روزی شدم کمک خرجش
تق و تق می کند هنوز بلال
سال ها رفت و پای درس حساب
کسی از حال ما نکرد سؤال

هیئت محبین الحسین (ع) میعادگاه شهدا

شب شهادت امام رضا(ع) صفر 1394

سخنران : حجت السلام و المسلمین عبدالهی

مادحین : حاج سید جواد رفیعی . حاج علیرضا طاهری . کربلائی سجاد شریفی

هیئت محبین الحسین (ع) میعادگاه شهدا 

شب شهادت امام رضا(ع)

داستانهای زیبا از کرامات امام رضا(ع)

هیئت محبین الحسین (ع)

میعادگاه شهدا

مراسم شام شهادت امام حسن مجتبی(ع)

شب 29 صفر 1394

با نوای : حاج سید جواد رفیعی و کربلائی سجاد شریفی

هیئت محبین الحسین (ع) میعادگاه شهدا

مراسم شب 28 صفر 1394

رحلت پیامبر اکرم (ص)

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین عبدالهی

مداحان : حاج سید جواد رفیعی . حاج محمود قاسمی . کربلائی محمد آسلیمی

 

 

هیئت محبین الحسین (ع) میعادگاه شهدا

اراک : خیابان طالقانی . مسجد امام حسین (ع)

زمان : یکشنبه ها بعد از نماز مغرب و عشاء ساعت 20

پدر کودک شفا یافته می‌گوید: در اوج زیارت اربعین و شلوغی های اطراف حرم مطهر متوجه شدم احمد با صدای خیلی بلند و همراه با گریه فریاد می‌زند "لبیک یا حسین" به او گفتم احمد چه شده؟

 

اربعین شهادت امام حسین(ع) در کنار یکی از هیئت های عزاداری در چند متری حرم امام حسین علیه السلام کودکی معلول عراقی به نام احمد که توان راه رفتن نداشت نشسته بود که ناگهان لب به سخن گشود و مولای خود سید الشهدا(ع) را همراه با قطرات اشک و قلب کوچک خود این گونه مخاطب قرار داد:

لبیک یا حسین، ای مولا و جد من، یکی از خادمان تو هستم، تو را قسم می دهم به حق مادرت زهرا، به حق کسی که دو دستش را در کربلا بریدند، اکنون کسی جز تو ندارم و از تو می خواهم مرا از این بیماری و رنج نجات دهی که اکنون به زیارت شما آمده ام، پس مرا به حق بیمار کربلا شفاعت کن.

هنوز لحظاتی نگذشته بود که احمد در حالی که ستون کنار خود را گرفته بود به روی پاهای خود ایستاد و این جمله را تکرار می کرد که اللهم صل علی محمد و آل محمد.
احمد فلاح کاظم الموسوی اهل بغداد و سیزده ساله است که طبق گفته خودش معلولیت جسمی او این روزها بدتر شده بود.
 
وی می گوید امسال نیز همچون سال های گذشته تصمیم گرفتم با زائران پیاده روی اربعین زیارت جدم امام حسین(ع) همراه شوم و به همراه خانواده و عموها و دوستان راهی کربلا شدیم و بیش از هزار متر نرفته بودیم که به خاطر شدت بیماری و سختی راه، خانواده تصمیم گرفتند مرا به خانه بازگردانند، اما روز دوم باز تصمیم گرفتم به زیارت بروم و زبان حال من این بود که ای جدم ای حسین عادت کرده ام هر سال به زیارت تو بیایم و به زائرانت خدمت کنم اما حال من بدتر شده، تو را به حق طفل شیرخوار شهیدت قسم می دهد که توفیق زیارت و خدمت به زائران را به من عنایت کنی و بار دیگر از پدرم اجازه گرفتم و راهی کربلا شدم تا به هیئت عزاداری خودمان در خیابان السدره رسیدم.
 
احمد که اکنون اشک می ریزد ادامه می دهد: به کربلا که رسیدم بسیار خسته بودم و عصر روز اربعین در موکب نشسته بودم و به حرم مطهر چشم دوختم و دیدم درهای ضریح مطهر به طرف من گشوده است و گویی ضریح مطهر به من نزدیک شده و جمعیت میلیونی زائران را نمی دیدم و دراین حال بود که با جدم حسین سخن گفتم و با گریه از خدا خواستم مرا به حق حسین شهید مظلوم شفا عنایت کند که دیگر از درمان و مداوا خسته شده ام.
پدر احمد هم که همسر خود را از دست داده و از بیماری فرزند خود بسیار رنج دیده می گوید پزشکان از در مان فرزندم ناتوان بودند و حتی نام بیماری او را هم نمی دانستند و احمد در نهایت همراه زائران و خادمان کربلا شد و از من خواست دیگر او را به دکتر نبرم تا به طبیب خود حسین اکتفا کند و در اوج زیارت اربعین و شلوغی های اطراف حرم مطهر متوجه شدم احمد با صدای بلند و همراه با گریه فریاد می زند "لبیک یا حسین" به او گفتم احمد چه شده؟ و متوجه شدم روی دو پای خود ایستاده و اشک تمام چشمان او را فراگرفته و مردم اطراف او صلوات می فرستند و اشک می ریزند و به او تبرک می جویند.
 
کد خبر: ۳۶۵۱۲۵
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۴