خَلوت و جَلوت

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

دور و برم از این همه خلوت شلوغ شد / کی می کنند خلوت و جلوت برابری

خَلوت و جَلوت

دلنوشته های نوکری ناقابل از عنایات آستان حضرت دوست در خلوت و جلوت
=================
عمری است حلقه‌‌ی در میخانه‌ایم ما
در حلقه‌ی تصرف پیمانه‌ایم ما
از نو رسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت ، پاشکسته می‌خانه‌ایم ما
عشاق را به تیغ زبان گرم می‌کنیم
چون شمع ، تازیانه‌ی پروانه‌ا یم ما

پیام های کوتاه
پیوندهای روزانه

دلنوشته ای برای یک دوست

چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ق.ظ

ماهیم هی میخواست یچیزی بهم بگه...

تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش...

نمیتونست بگه...

دست کردم تو تنگ درش آوردم...

شروع کرد به بالا و پائین پریدن از خوشحالی...

دلم نیومد دوباره بندازمش تو آب...

انقدر بالا و پائین پرید که خسته شد و خوابید...

دیدم بهترین وقت، تا خوابه بندازمش تو آب...

ولی الان چند ساعت بیدار نشده...!

یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اونجا قهر کرده...

 

><><><><><><

 

این داستان  آدمهاییکه کنارمون هستند؛

دوستشون داریم، و دوستمون دارند،

اما ما رو نمیفهمند، و تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتارو با ما میکنند...!

 

  • تسنیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی