- ۰ نظر
- ۳۰ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۸
یا عقیلة العرب
با دستِ بسته هست ولی دستْ بسته نیست
زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست
هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود
زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست
اورا اسیر ِ قافله خواندن خجسته نیست
رنج سفر ،خطر، غم بازار،چشم شوم
داغ سه ساله دیده ولی باز خسته نیست
حتی اگر به صورت او سنگ میخورد
هیهات بندِ معجرش از هم گسسته نیست
(مجید تال)
زمینه شب رحلت حضرت زینب (س)- توسط حاج سید جواد رفیعی، مسجد امام حسین (ع)
وحید قاسمی
دوره یک قران و ده شاهی
عهد یک سیر شانزده مثقال
دوری شام های نان و پنیر
دوره نان بربری دو ریال
شب باران صدای چکه سقف
صبح برفی بدون چکمه و شال
هم نوا با اذان صبح شدن
ذکر بی بی و عطر احمد و آل
با سماور چهار قل خواندن
صبح دم، شکر قادر متعال
شب چله، هوای کرسی داغ
همه بی غل و غش، همه خوشحال
آش شلغم، بخور بابونه
چه نیازی به دکتر اطفال؟
جای ماهی سفید در حلقوم
تیغ ماهی کپور بود و کفال
دست مادر بزرگ حافظ بود
تا برای همه بگیرد فال
شعرهای فروغ فرخزاد
در کنار نوشته های جلال
قصه غصه عمو نوروز
ننه سرما و خواب آخر سال
نرود از مشام جان هرگز
بوی بابا و عطر نان حلال
چند روزی شدم کمک خرجش
تق و تق می کند هنوز بلال
سال ها رفت و پای درس حساب
کسی از حال ما نکرد سؤال
از زمره یاران حسین بن علی باش،
آنان که خریدند به جان رنج و بلا را
ای دل بگو از شوق به سالار شهیدان،
جز درگه پرفیض تو داریم کجا را؟
حاشا که چهل منزل از او دست نگیری،
هر کس که به پا داشت چهل روز عزا را
از قبه پر نور تو تا عرش رهی نیست،
بر زائر تو عرش خدا باد گوارا
ما هیچ نداریم ولی قسمت ما کن،
با پای پیاده سفر کرببلا را
ما هیچ نبودیم ولی قسمت ما کرد،
با پای پیاده سفر کرببلا را.
بقیه شعر در ادامه مطلب
ظاهرا دنیا برای قاصدک ها کوچک است
شانه ی دریا برای ماه صحرا کوچک است
خوش خبر رفتند اما بی خبر پر پر زدند
این خبرها که برای قوی دریا کوچک است
از کبوتر انتظار ماندگاری نابجاست
بیقراری می کند، اینجا و آنجا کوچک است
موج موجِ مرد و زن در سینه ی دریا تپید
اشک دریا هم در آمد این غم، آیا کوچک است؟
در طواف کعبه حاجی غرق دریای مناست
با صدف ها کاش می ماندم چه اینجا کوچک است
مادری می گفت گیرم، خرد شد پهلوی من
این مصیبت ها فدای خاک زهرا، کوچک است
تنگنای کوچه، دیوار مزاحم، العطش
دست بسته، خسته پهلو، وه چه دنیا کوچک است
دختری در خیمه ی خالی نشسته منتظر
مادری گوید خدایا او که حالا، کوچک است
یاد می آرد که روزی از پدر پرسیده بود
از چه تنها شد رقیه او که بابا، کوچک است
"بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا"
باشد این قربانیِ معبود یکتا، کوچک است
ماتم شام غریبان منا یا کربلاست
این غم جانکاه را امروز و فردا کوچک است
شعر از طاهر زارعی
بیا که پنجره را غرق در ستاره کنیم
نشانه های خداوند را شماره کنیم
بهشت گمشده را در زمین نظاره کنیم
به سبک زندگی فاطمه اشاره اشاره کنیم
به وصف زندگی اش شاعران پریشانند
میان این همه مضمون ناب حیرانند
حجاب فاطمه توحید را زده فریاد
گره به مقنعه زد پیش کور مادر زاد
کسی که عالم و آدم به پای او افتاد
شب عروسی خود پیرهن به سائل داد
جهاز فاطمه یعنی سبد سبد احساس
دو تا سفال دو تا آبگینه یک دستاس
چه اتفاق قشنگی چقدر زیبا بود
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در دستهای مولا بود
بارانیام امشب، هوای گریه دارم
مانند چشم بیقرارت بیقرارم
امشب عزادار است خورشید خراسان
از ماتمت عالم شده شام غریبان
::
دنیا برایت داغ بیاندازهای داشت
هر روز آقا غصههای تازهای داشت
از کودکی داغ یتیمی را چشیدی
وقتی کفن بر صورت بابا کشیدی
::
ابریست چشمت مثل آفاق مدینه
آتش گرفته قلبت از داغ مدینه
در چشمهایت حسرتی بسیار مانده
گویا دلت بین در و دیوار مانده
صوت مراسم دریافت
حجم: 2.48 مگابایت
توضیحات: حاج سیدجوادرفیعی- مسجد امام حسین